چالههای اقتصادی در کشور چیست؟ (بخش1)
فارغ از آنکه ریاست دولت دوازدهم بر عهده چه کسی باشد، چه اولویتهایی را باید در دستور کار قرار دهد؟ اکنون کشور درگیر چه مسائلی است که گریبانگیر اقتصاد شده و پای آن را در بند کرده است؟ این موضوعی است که اقتصاددانان آن را بررسی میکنند. عمده مسائلی که وجه مشترک تحلیلهای کارشناسی آنهاست، اصلاح ساختار اقتصادی کشور در حوزههای گوناگون است. آنها معتقدند دولت دوازدهم باید بازتعریفی برای حوزههای مهم اقتصاد داشته باشد و شجاعانه برای ایجاد تغییرات در آن گام بردارد. اصلاح فضای کسبوکار و دوری از اقتصاد غیررقابتی که حاصلش فساد ساختاری اقتصاد ایران است، فصل مشترک کلام آنهاست. حل گره نظام بانکی و مالی، رسیدگی به صندوقهای بازنشستگی، بازتعریف چگونگی ایجاد اشتغال البته نه از رهگذر حفظ صنایع موجود، اصلاح طرح هدفمندی یارانهها و… با درنظرگرفتن تنگناهایی چون محیطزیست، آلودگی هوا و اتمام سفرههای زیرزمینی آب و…، از جمله راهکارهایی است که این کارشناسان ارائه میدهند.
لزومی به نگهداری خرابهها نیست
محمدمهدی بهکیش- دبیرکل کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی
یکی از مسائلی که دولت آتی باید آن را حل کند، اشتغالزایی است که در این زمینه یک بدفهمی در کشور وجود دارد. اینکه کارخانهای با مزیت اندک و هزینه بالا را صرفا با بهانه حفظ اشتغال موجود در آن، سر پا نگه داریم، مانعی برای ایجاد اشتغال خواهد بود. این اقدام، عملا نگهداشتن یکسری خرابه است. صنعت و کشاورزی کشور نیمهخرابه است و نیاز به اصلاح دارد، نه اینکه لزوما این خرابهها را حفظ کنیم؛ بنابراین دولت و مردم باید بپذیرند، ٣٧ سال است صنعت کشور، ماشینآلات کهنه قبل از انقلاب را دارد و روشهای کشاورزی کشور هم همان روشهای کهنه قدیمی است. کشور باید در هر دو زمینه مدرن شود. برای مدرنشدن بخش صنعت و کشاورزی، نیازمند بازتعریف این دو بخش هستیم تا تولید کالایی صورت بگیرد که این کالا، بتواند قابل صدور و عرضه در جهان باشد. نباید مدام بگوییم چرا قاچاق به کشور رخ میدهد؟ واضح است، وقتی کالای بیکیفیت در کشور تولید میشود، تقاضا برای کالای مرغوب خارجی ایجاد میشود و این کالا گاه راه خود را در قاچاق مییابد. باید برنامهای تدوین کنیم که وارد فضای مدرن اقتصاد جهانی شویم. به عقیده من، دولت کنونی این قابلیت را دارد که این روند را اصلاح کند، اما هرکسی هم که در رأس دولت باشد، اول باید به این فهم برسد که اکنون اقتصاد کشور نیازمند بازتعریف و تغییر است. این دولت با کمی تغییرات در کابینه، میتواند به دولتی چابک تبدیل شود، البته این در صورتی میسر است که سایر نهادها و ارگانها هم با دولت همکاری کنند. نترسیم که یکباره اگر خرابههای اقتصاد را رها کردیم، عدهای بیکار میشوند. این ترس، نمیگذارد دومرتبه اقتصاد را بازسازی کنیم.
باید توجه داشت که اصلاحات ساختاری از این دست باید با روشی انجام گیرد که تورم را افزایش ندهد؛ زیرا تورم امالامراض اقتصاد است. تورم بالا نمیگذارد هیچ اقدامی در راستای اصلاح اقتصادی صورت بگیرد. تورم باید همچنان کنترل شده و حتی به زیر پنج درصد کاهش یابد. باید ثبات شاخصهای کلان را بتوانیم همچنان که در این دولت در یکی، دو سال اخیر حفظ شد، حفظ کنیم. همچنین نیازمند ایجاد اقتصاد رقابتی هستیم؛ زیرا اقتصاد رقابتی است که کشور را در مقابل توطئه خارج از کشور، مقاوم میکند، نه درونگرایی و نه آنکه دروازهها را تا جایی که میتوانیم ببندیم.
مهمترین نکته این اقدام آن است که سرمایههای داخلی اجازه نمیدهد این تغییرات اعمال شود. اکنون باید در نظر داشت اکنون نمیتوان پول نفت را هم به سرمایهگذاری اختصاص داد؛ زیرا بدنه دولت آنقدر بزرگ و تنبل است که منابع نفتی صرفا برای تغذیه آن، صرف شود. اگر این دولت فربه نبود، میتوانستیم پول نفت را صرف سرمایهگذاری کنیم، اما چنین اقدامی میسر نیست. حالا، وقتی دست کشور برای سرمایهگذاری بسته است، باید لااقل راه را باز کنیم تا سرمایههای خارجی وارد کشور شود. باید روابط بینالمللی خود را هم بازتعریف کنیم. استقلال آن نیست که با کشورهای دیگر رابطه نداشته باشیم، استقلال آن است که بتوانیم برای حفظ منافع ملی خود، تصمیمگیری کنیم. اکنون دولت برای حفظ منافع ملی خود، توان کافی دارد. چرا آنقدر نگران هستیم و میترسیم؟
پایگاه خبری اتاق ایران